کد مطلب:36 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:488

احکام نجاسات
(مساله 136) نجس كردن خط و ورق قرآن حرام است و اگر نجس شود باید فوراآن را آب بكشند.

(مـسـالـه 137) اگـر جلد قرآن نجس شود در صورتی كه بی احترامی به قرآن باشدباید آن را آب بكشند.

(مـسـاله 138) گذاشتن قرآن روی عین نجس مانند خون ومردار اگر چه آن عین نجس خشك باشد, حرام است .

وبرداشتن قرآن از روی آن , واجب می باشد.

(مساله 139) نوشتن قرآن با مركب نجس اگر چه یك حرف آن باشد حرام است .

واگر نوشته شود باید آن را آب بكشند, و اگر ممكن نشود بواسطه تراشیدن و مانند آن كاری كنند كه از بین برود.

(مساله 140) دادن قرآن به كافر اگر هتك و توهین شمرده شود و یا در معرض هتك باشد حرام و گرفتن قرآن از او واجب است .

(مـساله 141) اگر ورق قرآن یا چیزی كه احترام آن لازم است , مثل كاغذی كه اسم خدا یا پیغمبر (ص ) یـا امام (ع ) بر آن نوشته شده , در مستراح بیفتد بیرون آوردن وآب كشیدن آن اگرچه خرج داشـتـه بـاشد, واجب است و اگر بیرون آوردن آن ممكن نباشد, باید به آن مستراح نروند تا یقین كنند آن ورق پوسیده است .

و نیز اگر تربت در مستراح بیفتد و بیرون آوردن آن ممكن نباشد, باید تا وقتی كه یقین نكرده اندبكلی از بین رفته به آن مستراح نروند.

(مـسـاله 142) خوردن و آشامیدن عین نجس مثل مردار و شراب و خورانیدن آن حتی به اطفال , حرام است .

بلكه باید طفل را از خوردن آن منع نمایند, و خوردن وآشامیدن چیزی كه نجس شده و خورانیدن آن به اشخاص بالغ و همچنین خورانیدن متنجسی كه ضرر دارد به اطفال , حرام است .

وبا عدم ضرر هم , احتیاطمستحب ترك خورانیدن به اطفال است .

(مساله 143) فروختن و عاریه دادن چیز نجسی كه می شود آن را آب كشید اگرنجس بودن آن را بـه طـرف بـگویند اشكال ندارد.

ولی در غیر خوراكیها كه شستن آنهامتعارف نیست یا برای آنچه طهارت واقعی شرط آن نیست بكار برده می شود, اگرنگوید اشكال ندارد.

(مساله 144) اگر انسان ببیند كسی چیز نجسی را می خورد یا با لباس نجس نمازمی خواند, لازم نیست به او بگوید.

(مـساله 145) اگر جایی از خانه یا فرش كسی نجس باشد و ببیند بدن یا لباس یا چیزدیگر كسانی كه وارد خانه او می شوند با رطوبت بجای نجس رسیده است وجوب اعلام به آنان معلوم نیست .

(مـساله 146) اگر صاحب خانه در بین غذا خوردن بفهمد غذا نجس است , باید به مهمانان بگوید.

امـا اگـر یـكـی از مـهـمـانان بفهمد, لازم نیست به دیگران خبر دهد.

ولی چنانچه طوری با آنان معاشرت دارد كه ممكن است بواسطه نجس بودن آنان خوداو هم نجس شود, یا بعد از غذا به آنان بگوید یا خودش به وظیفه شخصی خودعمل كند.

(مـسـاله 147) اگر چیزی را كه عاریه كرده نجس شود, چنانچه صاحبش آن چیز رادر كاری كه شرط آن پاكی وطهارت واقعی است استعمال می كند مثل وضو و غسل ,احتیاط واجب آن است كه نجس شدن آن را به او بگوید.

و اگر در كاری كه شرط آن طهارت ظاهری است استعمال می كند مثل لباس نمازگزار, گفتن به او واجب نیست اگر چه مطابق بااحتیاط است .

(مساله 148) اگر بچه ای كه تكلیفش نزدیك است , به پاك بودن یا نجس بودن چیزی كه در دست خـودش مـی بـاشد خبر دهد, پذیرفته است به شرط حصول اطمینان و اگر به پاكی یانجس بودن چیزی كه در دست او نیست خبر دهد, گفته اش پذیرفته نیست .

مطهرات (مساله 149) مطهرات (پاك كننده ها) یازده چیز است : اول - آب .

دوم - زمین .

سوم - آفتاب .

چهارم - استحاله .

پـنـجم -كم شدن دو سوم آب انگور بنابر قول به نجاست آن و گذشت كه با به جوش آمدن نجس نمی شود.

ششم - انتقال .

هفتم - اسلام .

هشتم - تبعیت .

نهم - برطرف شدن عین نجاست .

دهم - استبرا حیوان نجاستخوار.

یازدهم -غایب شدن مسلمان , واحكام موارد فوق بطور تفصیل در مسائل آینده گفته خواهد شد.

1 - آب (مساله 150) آب با چهار شرط چیز نجس را پاك می كند: اول -آن كه مطلق باشد, پس آب مضاف مانند گلاب و عرق بید چیزنجس راپاك نمی كند.

دوم - آن كه پاك باشد.

سوم -آن كه وقتی چیز نجس را می شویند, آب مضاف نشود وبو یا رنگ یا مزه نجاست هم نگیرد.

چهارم -آن كه بعد از آب كشیدن چیز نجس عین نجاست در آن نباشد وپاك شدن چیز نجس با آب قلیل یعنی آب كمتر از كر شرطهای دیگری هم دارد كه بعدا گفته می شود.

(مساله 151) ظرف نجس را با آب قلیل باید سه مرتبه شست و در كر و جاری یك مرتبه كافی است , ولی ظرفی را كه سگ لیسیده یا از آن ظرف , آب یا چیز روان دیگری خورده , باید اول با خاك پاك , خـاكـمال كرد و بعد با آب قلیل دو مرتبه و با كریا جاری نیز احتیاطا دو مرتبه شست .

و همچنین ظرفی را كه آب دهان سگ در آن ریخته بنابر احتیاط واجب باید پیش از شستن , خاكمال كرد.

(مـسـاله 152) اگر دهانه ظرفی كه سگ دهن زده تنگ باشد ونشود آن را خاكمال كرد, چنانچه ممكن است باید پارچه ای به چوبی بپیچند و به توسط آن , خاك را به آن ظرف بمالند, و اگر ممكن نیست باید خاك را در آن بریزند و به شدت حركت دهند تا به همه آن ظرف برسد.

(مساله 153) ظرفی را كه خوك بلیسد یا از آن چیز بخورد, با آب قلیل باید هفت مرتبه شست و در كـر و جـاری نـیز احتیاطا هفت مرتبه بشویند, و لازم نیست آن راخاكمال كنند, اگر چه احتیاط مستحب آن است كه خاكمال شود.

(مـساله 154) اگر ظرفی را كه به شراب نجس شده , با آب قلیل مثل سایر ظرفها آب بكشند, پاك می شود ولی مستحب است كه آن را هفت مرتبه بشویند.

(مساله 155) كوزه ای كه از گل نجس ساخته شده ویا آب نجس در آن فرو رفته اگردر آب كر یا جـاری بگذارند, به هر جای آن كه آب برسد پاك می شود و اگر بخواهندباطن آنهم پاك شود باید بقدری در آب كر یا جاری بماند كه آب به تمام آن فرورود.

(مساله 156) ظرف نجس را با آب قلیل دو جور می شود آب كشید: یـكـی آن كه سه مرتبه پر كنند وخالی كنند, دیگر آن كه سه دفعه قدری آب در آن بریزند ودر هر دفعه آب را طوری در آن بگردانند كه به جاهای نجس آن برسد وبیرون بریزند.

(مـسـاله 157) اگر ظرف بزرگی مثل پاتیل وخمره نجس شود, چنانچه سه مرتبه آن را از آب پر كـنند وخالی كنند پاك می شود.

و همچنین است اگر سه مرتبه از بالا آب در آن بریزند, بطوریكه تمام اطراف آن را بگیرد و در هر دفعه آبی كه ته آن جمع می شود بیرون آورند.

و احتیاط واجب آن است كه در هر دفعه ظرفی را كه با آن آبهارا بیرون می آورند آب بكشند.

(مساله 158) اگر مس نجس و مانند آن را آب كنند و آب بكشند ظاهرش پاك می شود.

(مـسـاله 159) تنوری كه به بول نجس شده است , اگر دو مرتبه از بالا آب در آن بریزند, بطوریكه تمام اطراف آن را بگیرد پاك می شود.

و در غیر بول اگر بعد از برطرف شدن نجاست یك مرتبه به دستوری كه گفته شد آب در آن بریزند كافی است .

و بهتر است كه گودالی ته آن بكنند تا آبها در آن جمع شود و بیرون بیاورند, بعد آن گودال رابا خاك پاك پر كنند.

(مـسـاله 160) اگر چیز نجس را بعد از بر طرف كردن عین نجاست یك مرتبه در آب كر یا جاری فـرو برند كه آب به تمام جاهای نجس آن برسد, پاك می شود و در فرش و لباس و مانند اینها فشار لازم نیست .

(مساله 161) اگر بخواهند چیزی را كه به بول نجس شده با آب قلیل آب بكشندچنانچه یك مرتبه آب روی آن بریزند و از آن جدا شود, در صورتی كه بول درآن چیز نمانده باشد, یك مرتبه دیگر كه آب روی آن بریزند پاك می شود, ولی لباس وفرش و مانند اینها را باید بعد از هر دفعه فشار دهند تا غـساله آن بیرون آید.

(و غساله آبی است كه معمولا در وقت شستن و بعد از آن از چیزی كه شسته می شود, خودبخود یا بوسیله فشار جدا می شود) (مـسـالـه 162) اگـر چـیـزی بـه بول پسر شیر خواری كه غذاخور نشده و شیر خوك وزن كافره نـخورده , نجس شود, چنانچه یك مرتبه آب روی آن بریزند كه به تمام جاهای نجس آن برسد پاك مـی شـود, ولـی احـتـیاط مستحب آن است كه یك مرتبه دیگر هم آب روی آن بریزند.

و در لباس وفرش ومانند اینها فشار لازم نیست .

(مـسـاله 163) اگر چیزی به غیر بول نجس شود چنانچه بعد از بر طرف كردن نجاست یك مرتبه آب روی آن بـریـزنـد و از آن جدا شود پاك می گردد.

و نیز اگر دردفعه اولی كه آب روی آن می ریـزنـد تا بعد از بر طرف شدن نجاست آب ریختن راادامه دهند بطوریكه پس از زوال نجاست هم آب روی آن بـیـاید پاك می شود.

ولی در هر صورت لباس ومانند آن را باید فشار دهند تا غساله آن بیرون آید.

(مـسـاله 164) اگرحصیر نجس را كه بانخ بافته شده در آب كر یا جاری فرو برند, بعداز بر طرف شـدن عـین نجاست پاك می شود.

و اگر بخواهند آن را با آب قلیل آب بكشند, فشار دادن آن لازم نیست و رسیدن آب مطلق به باطن نخهای آن كافی است .

(مـسـاله 165) اگر ظاهر گندم وبرنج وصابون ومانند اینها نجس شود, چنانچه آنها رادر ظرفی ریـخـته و در آب كر یا جاری بگذارند وبقدری بماند كه رطوبت آب پاك به باطن آنها تا آنجایی كه رطـوبـت نـجس سرایت كرده برسد, بعید نیست كه گفته شودهمین اندازه در تطهیر باطن آنها كافی است , بشرط آن كه رطوبت نجس باطن آنهاقبل از تطهیر خشك شده باشد.

(مساله 166) اگر انسان شك كند كه آب نجس به باطن صابون رسیده یا نه , باطن آن پاك است .

(مساله 167) اگر ظاهر برنج وگوشت یا چیزی مانند اینها به غیر بول نجس شده باشد چنانچه آن را در ظرف پاكی بگذارند وبعد از زوال عین نجس , یك مرتبه آب روی آن بریزند وخالی كنند پاك می شود.

و اگر به بول نجس شده بعد از زوال عین ,دو مرتبه آب روی آن بریزند وخالی كنند, پاك مـی شـود وظـرف آنـهـم پاك می گردد.

ولی اگر بخواهند لباس یا چیزی را كه فشار لازم دارد درظـرفـی بـگـذارنـد وآب بكشند,باید در هر مرتبه كه آب روی آن می ریزند, آن را فشار دهند و ظرف را كج كنند, تاغساله ای كه در آن جمع شده بیرون بریزد.

(مساله 168) لباس نجسی را كه به نیل ومانند آن رنگ شده اگر در آب كر یا جاری فرو برند وآب پـیـش از آن كـه بواسطه رنگ پارچه مضاف شود به تمام آن برسد, آن لباس پاك می شود, اگرچه موقع فشار دادن , آب مضاف یا رنگین از آن بیرون آید.

(مـسـالـه 169) اگر لباسی را در كر یا جاری آب بكشند, وبعد مثلا لجن آب درآن ببینند, چنانچه احتمال ندهند كه جلوگیری ازرسیدن آب كرده , آن لباس پاك است .

(مساله 170) اگر بعد از آب كشیدن لباس و مانند آن خرده گل یا اشنان در آن دیده شود و بداند كـه آب مـطـلق زیر آن گل یا اشنان رسیده , پاك است .

ولی اگر آب نجس به باطن گل یا اشنان رسیده باشد, ظاهرگل واشنان پاك وباطن آنها نجس است .

(مـسـالـه 171) هر چیز نجس , تا عین نجاست را از آن برطرف نكنند پاك نمی شود.

ولی اگر بو یا رنگ نجاست در آن مانده باشد اشكال ندارد.

پس اگر خون را از لباس برطرف كنند ولباس را آب بـكـشند ورنگ خون در آن بماند پاك میباشد, اما چنانچه بواسطه بو یا رنگ یقین كنند یا احتمال دهند كه ذره های نجاست در آن چیز مانده نجس است .

(مـسـالـه 172) اگـر نجاست بدن را در آب كر یا جاری برطرف كنند, بدن پاك می شود.

و بیرون آمدن و دوباره در آب رفتن لازم نیست .

(مساله 173) غذای نجسی كه لای دندانها مانده , اگر آب در دهان بگردانند و به تمام غذای نجس برسد, پاك می شود.

(مـساله 174) اگر موی سر وصورت را با آب قلیل آب بكشند بنا بر احتیاط واجب ,باید فشار دهند كه غساله آن جدا شود.

(مساله 175) اگر جایی از بدن یا لباس را با آب قلیل آب بكشند, اطراف آنجا كه متصل به آن است و مـعمولا موقع آب كشیدن آنجا نجس می شود, با پاك شدن جای نجس پاك می شود.

و همچنین اسـت اگـر چـیـز پـاكـی را پهلوی چیز نجس بگذارند وروی هر دو آب بریزند.

پس اگر برای آب كشیدن یك انگشت نجس , روی همه انگشتها آب بریزند و آب نجس به همه آنها برسد, بعد از پاك شدن انگشت نجس ,تمام انگشتها پاك می شود.

(مساله 176) گوشت ودنبه ای كه نجس شده , مثل چیزهای دیگر, آب كشیده می شود.

و همچنین است اگر بدن یا لباس , چربی كمی داشته باشد كه از رسیدن آب به آنها جلوگیری نكند.

(مـسـالـه 177) اگـر ظرف یا بدن نجس باشد, و بعد بطوری چرب شود كه از رسیدن آب به آنها جـلوگیری كند, چنانچه بخواهند ظرف و بدن را آب بكشند, باید چربی را برطرف كنند تا آب به آنها برسد.

(مـسـالـه 178) چـیـز نجسی كه عین نجاست درآن نیست , اگر زیر شیری كه متصل به كر است یكدفعه بشویند, پاك می شود.

ونیز اگر عین نجاست در آن باشد چناچه عین نجاست آن , زیر شیر یـا بـوسیله دیگر برطرف شود, وآبی كه از آن چیز می ریزدبو یا رنگ یا مزه نجاست نگرفته باشد, با آب شـیر پاك می گردد.

اما اگر آبی كه از آن می ریزد, بو یا رنگ یا مزه نجاست گرفته باشد, باید بقدری آب شیر روی آن بریزندتا در آبی كه از آن جدا می شود بو یا رنگ یا مزه نجاست نباشد.

(مساله 179) اگر چیزی را آب بكشد ویقین كند پاك شده وبعد شك كند كه عین نجاست را از آن بـرطـرف كرده یا نه .

چنانچه موقع آب كشیدن , متوجه برطرف كردن عین نجاست بوده , آن چیز پاك است .

و اگر متوجه برطرف كردن عین نجاست نبوده , باید دوباره آن را آب بكشد.

(مـساله 180) زمینی كه آب در آن فرو نمی رود و از محل نجس هم به محل دیگرجاری نمی شود, اگـر نـجس شود با آب قلیل پاك نمی گردد مگر آن كه غساله آن را باپارچه یا ظرف بگیرند, ولی زمـینی كه روی آن شن یا ریگ باشد چون آبی كه روی آن می ریزند از آن جداشده ودر شن وریگ فرومی رود با آب قلیل پاك می شود.

(مـسـاله 181) زمین سنگ فرش وآجر فرش وزمین سختی كه آب در آن فرونمی رود, اگر نجس شود با آب قلیل پاك میگردد, ولی باید بقدری آب روی آن بریزند كه جاری شود.

وچنانچه آبی كه روی آن ریـخته اند از سوراخی بیرون رودهمه زمین پاك می شود.

و اگر بیرون نرود جایی هم كه آبها جمع می شود پاك است ,مگر آن كه غساله بول باشد كه نجس می شود.

و برای پاك شدن محل غساله كافی است كه غساله آن را در هر مرتبه بوسیله ظرف یا پارچه بگیرند.

(مساله 182) اگر ظاهر نمك سنگ ومانند آن نجس شود, با آب كمتر از كر هم پاك می شود.

(مساله 183) اگر شكر آبشده نجس را قند كنند و در آب كر یا جاری بگذارند پاك نمی شود.

2 - زمین (مـسـالـه 184) زمین با سه شرط كف پا وته كفش نجس را, از نجاستی كه بواسطه راه رفتن روی زمـیـن نـجس حاصل شده , پاك میكند و در نجاستی كه از خارج به پا یا ته كفش رسیده , احتیاط لازم آن است كه در تطهیر آن به راه رفتن روی زمین اكتفانكنند: اول - آن كه پاك باشد.

دوم - آن كه خشك باشد.

سـوم - آن كه اگر عین نجس مثل خون وبول , یا متنجس - مثل گلی كه نجس شده -در كف پا وته كفش باشد, بواسطه راه رفتن یا مالیدن پا به زمین برطرف شود .

و نیززمین باید خاك یا سنگ و مانند اینها باشد و با راه رفتن روی فرش و حصیر و سبزه كف پا و ته كفش نجس پاك نمی شود.

و بنابر احتیاط با راه رفتن بر زمینی كه مفروش به آجر یا چوب یا گچ یا قیر باشد نیز پاك نمی شود.

(مـسـالـه 185) پـاك شـدن كف پا و ته كفش نجس , بواسطه راه رفتن روی زمین اسفالت و روی زمینی كه با چوب فرش شده , محل اشكال است .

(مساله 186) برای پاك شدن كف پا وته كفش بهتر است پانزده قدم یا بیشتر راه بروند, اگر چه به كمتر از پانزده قدم یا مالیدن پا به زمین , نجاست برطرف شود.

(مساله 187) لازم نیست كف پا وته كفش نجس , تر باشد بلكه اگر خشك هم باشدبا راه رفتن پاك می شود.

(مساله 188) بعد از آن كه كف پا یا ته كفش نجس براه رفتن پاك شد, مقداری ازاطراف آن هم كه معمولا به گل آلوده می شود پاك می گردد.

(مـساله 189) كسی كه با دست و زانو راه میرود اگر كف دست یا زانوی او نجس شود, با راه رفتن پاك می گردد.

و همچنین است ته عصا وته پای مصنوعی و نعل چهارپایان .

(مـساله 190) اگر بعد از راه رفتن , بو یا رنگ یا ذره های كوچكی از نجاست كه دیده نمی شود, در كف پا یا ته كفش بماند اشكال ندارد.

اگر چه احتیاط مستحب آن است بقدری راه روند كه آنها هم برطرف شوند.

(مساله 191) داخل كفش ومقداری از كف پا كه به زمین نمی رسد, بواسطه راه رفتن پاك نمی شود وپاك شدن كف جوراب بواسطه راه رفتن محل اشكال است .

3 - آفتاب (مـسـاله 192) آفتاب , زمین وساختمان و چیزهایی كه مانند درب وپنجره درساختمان بكار برده شده , و همچنین میخی را كه به دیوار كوبیده اند, با پنج شرطپاك میكند: اول - آن كـه چیز نجس بطوری تر باشد, كه اگر چیز دیگری به آن برسد تر شود, پس اگر خشك باشد باید بوسیله ای آن را تر كنند تا آفتاب خشك كند.

دوم - آن كه اگر عین نجاست در آن چیز باشد پیش از تابیدن آفتاب , آن را برطرف كنند.

سـوم - آن كـه چیزی از تابیدن آفتاب جلو گیری نكند, پس اگر آفتاب از پشت پرده یاابر ومانند ایـنها بتابد وچیز نجس را خشك كند, آن چیز پاك نمی شود.

ولی اگر ابربقدری نازك باشد كه از تابیدن آفتاب جلو گیری نكند, اشكال ندارد.

چـهـارم - آن كه آفتاب به تنهایی چیز نجس را خشك كند.

پس اگر مثلا چیز نجس بواسطه باد و آفـتاب خشك شود, پاك نمی گردد.

ولی اگر باد بقدری كم باشد كه نگویند به خشك شدن چیز نجس كمك كرده , اشكال ندارد.

پـنـجـم - آن كـه آفتاب مقداری از بنا یا ساختمان را كه نجاست به آن فرو رفته , یك مرتبه خشك كند.

پس اگر یك مرتبه بر زمین یا ساختمان نجس بتابد وروی آن راخشك كند و دفعه دیگر زیر آن راخشك نماید, فقط روی آن پاك میشود وزیر آن نجس میماند.

(مساله 193) پاك شدن حصیر نجس بواسطه آفتاب محل اشكال است .

ولی درخت و شاخه و برگ و میوه آن و گیاه ها در حال اتصال به زمین بواسطه آفتاب پاك میشوند.

(مساله 194) اگر آفتاب به زمین نجس بتابد, بعد انسان شك كند كه زمین موقع تابیدن آفتاب تر بـوده یـا نه , یا تری آن بواسطه آفتاب خشك شده یا نه , آن زمین نجس است .

و همچنین است اگر شك كند كه پیش از تابش آفتاب عین نجاست ازآن برطرف شده یا نه , یا شك كند كه چیزی مانع تابش آفتاب بوده یا نه .

(مـسـالـه 195) اگـر آفـتـاب به یك طرف دیوار نجس بتابد, طرفی كه آفتاب به آن نتابیده پاك نمی شود.

4 - استحاله (مساله 196) اگر جنس چیز نجس بطوری عوض شود كه بصورت چیز پاكی درآیدپاك می شود, و مـی گویند استحاله شده است .

مثل آن كه چوب نجس بسوزدوخاكستر گردد, یا سگ در نمكزار فـرو رود و نـمك شود.

ولی اگر جنس آن عوض نشود مثل آن كه گندم نجس را آرد كنند یا نان بپزند پاك نمی شود.

(مـسـاله 197) كوزه گلی ومانند آن كه از گل نجس ساخته شده و همچنین ذغال چوب نجس , نجس است .

(مساله 198) چیز نجسی كه معلوم نیست استحاله شده یا نه , نجس است .

(مـسـالـه 199) اگـر شـراب بـخـودی خود یا بواسطه آن كه چیزی - مثل سركه و نمك - در آن ریخته اند سركه شود, پاك می گردد.

(مساله 200) شرابی كه از انگور نجس و مانند آن درست كنند, یا نجاست دیگری به آن برسد, بنابر احتیاط به سركه شدن پاك نمی شود.

(مساله 201) سركه ای كه از انگور و كشمش و خرمای نجس درست كنند نجس است .

(مساله 202) اگر پوشال ریز انگور یا خرما داخل آنها باشد وسركه بریزند ضررندارد.

و این بنا بر آن است كه قائل به نجاست آن بوسیله جوش آمدن باشیم ,وگذشت كه اقوی طهارت است .

5 - كم شدن دو سم آب انگور (مـسـالـه 203) آب انـگـوری كـه با آتش جوش آمده اگر آنقدر بجوشد كه ثلثان شود -یعنی : دو قـسـمت آن كم شود ویك قسمت آن بماند - پاك می شود.

ولی اگر بخودی خود جوش بیاید یا به آتش جوش بیاید و به غیر آتش ثلثان شود فقط به سركه شدن پاك می شود.

و این حكم بنا بر قول به نجاست عصیر است به جوش آمدن وگذشت كه اقوی طهارت است .

(مـسـالـه 204) اگر دو قسمت آب انگور بدون جوش آمدن كم شود, چنانچه باقیمانده آن جوش بیاید نجس نیست ولی خوردن آن حرام است .

(مـسـالـه 205) خوردن آب انگوری كه معلوم نیست جوش آمده یا نه حلال است ولی اگر با آتش جـوش بـیاید تا انسان یقین نكند كه دو قسمت آن با آتش كم شده ,حلال نمی شود و اگر بخودی خود جوش آید تا سركه نشود حلال نمی شود .

(مـسـالـه 206) اگـر مثلا در یك خوشه غوره یكدانه یا دو دانه انگور باشد چنانچه به آبی كه از آن خـوشـه گـرفـتـه مـی شـود, آب غـوره بگویند واثری از شیرینی انگور درآن نباشد وبجوشد پاك , وخوردن آن حلال است .

(مـساله 207) اگر یكدانه انگور در چیزی كه به آتش می جوشد بیفتد و بجوشد و درآن مستهلك شود, خوردن آن حلال است .

(مساله 208) اگر بخواهند در چند دیگ شیره بپزند, باید كفگیری را كه در دیگ جوش آمده زده انـد در دیـگـی كـه جوش نیامده نزنند و اگر همه جوش آمده باشد بایدكفگیر دیگی را كه ثلثان نـشـده , در دیگی كه ثلثان شده نزنند و این حكم بنابر قول به نجاست عصیر است به جوش آمدن , ولی گذشت كه نجس نمی شود .

(مساله 209) چیزی كه معلوم نیست غوره است یا انگور, اگر جوش بیاید خوردن آن حلال است .

6 - انتقال (مـساله 210) اگر خون بدن انسان یا خون حیوانی كه خون جهنده دارد - یعنی :حیوانی كه وقتی رگ آن را بـبرند خون از آن جستن می كند - به بدن حیوانی كه خون جهنده ندارد برود وخون آن حـیـوان حـساب شود, پاك می گردد, و اینرا انتقال گویند.

پس خونی كه زالو از انسان می مكد - چون خون زالو به آن گفته نمی شود ومی گویند خون انسان است - نجس می باشد.

(مساله 211) اگر كسی پشه ای را كه به بدنش نشسته بكشد ونداند خونی كه از پشه بیرون آمده از او مـكـیـده یا از خود پشه می باشد, پاك است .

و همچنین است اگربداند از او مكیده ولی جز بدن پشه حساب شود, اما اگر فاصله بین مكیدن خون وكشتن پشه بقدری كم باشد - كه بگویند خون انسان است - آن خون نجس می باشد.

و اگر بداند كه آن خون را از انسان مكیده وشك كند كه جز بدن پشه شده یانه , احتیاط اجتناب از آن است .

7 - اسلام (مـسـالـه 212) اگـر كـافر شهادتین بگوید - یعنی بگوید: (اشهد ان لا اله الا اللّه واشهدان محمدا رسـول اللّه ) مـسلمان می شود.

و بعد از مسلمان شدن , بدن و آب دهان وبینی و عرق او پاك است .

ولـی اگـر مـوقـع مـسلمان شدن , عین نجاست به بدن اوبوده , باید بر طرف كند وجای آن را آب بكشد.

بلكه اگر پیش از مسلمان شدن عین نجاست برطرف شده باشد, احتیاط واجب آن است كه جای آن را آب بكشد .

(مـسـالـه 213) اگر موقعی كه كافر بوده لباس او با رطوبت به بدنش رسیده باشد و آن لباس در موقع مسلمان شدن در بدن او نباشد نجس است , بلكه اگر در بدن او هم باشد, بنابر احتیاط لازم باید از آن اجتناب كند.

(مـساله 214) اگر كافر شهادتین بگوید, وانسان نداند قلبا مسلمان شده یا نه ,پاك است , بلكه اگر بداند هم كه اعتقاد ندارد تا اظهاركفر نكرده بنابراقوی پاك است .

8 - تبعیت (مساله 215) تبعیت آن است كه چیز نجسی بواسطه پاك شدن چیز نجس دیگرپاك شود.

(مـسـالـه 216) اگـر شراب سركه شود, ظرف آن هم تا جایی كه شراب موقع جوش آمدن به آنجا رسیده پاك می شود.

وپارچه وچیزی هم كه معمولا روی آن می گذارنداگر به آن رطوبت نجس شود, پاك می گردد.

ولی اگر پشت ظرف به آن شراب آلوده شود, احتیاط واجب آن است كه بعد از سركه شدن شراب , از آن اجتناب كنند.

(مـسـاله 217) ظرفی كه آب انگور در آن جوش می آید وچیزهایی كه مانند كفگیربرای پختن آب انـگور, بكار می رود - بنابر قول به نجاست آب انگور جوشان - بعداز كم شدن دو قسمت آب انگور پاك می شود.

ولی گذشت كه آب انگور به جوشیدن نجس نمی شود.

(مـساله 218) تخته یا سنگی كه روی آن , میت را غسل می دهند و پارچه ای كه با آن عورت میت را می پوشانند ودست كسی كه او را غسل می دهد, بعد از تمام شدن غسل , پاك می شود.

(مساله 219) كسی كه چیزی را با دست خود آب می كشد بعد از پاك شدن آن چیزدست او هم پاك می شود.

(مساله 220) اگر لباس ومانند آن را با آب قلیل آب بكشند و به اندازه معمول فشاردهند تا آبی كه روی آن ریخته اند جدا شود, آبی كه در آن می ماند پاك است .

(مـساله 221) ظرف نجس را كه با آب قلیل آب می كشند, بعد از جدا شدن آبی كه برای پاك شدن روی آن ریخته اند, آب كمی كه در آن می ماند پاك است .

9 - برطرف شدن عین نجاست (مـسـالـه 222) اگـر بـدن حیوان به عین نجس مثل خون , یا متنجس مثل آب نجس آلوده شود, چـنـانـچه آنها بر طرف شود, بدن آن حیوان پاك می شود.

و همچنین است باطن بدن انسان مثل داخـل دهـان وبـینی .

مثلا اگر خونی از لای دندان بیرون آید ودر دهان از بین برود, آب كشیدن داخـل دهـان لازم نـیست .

ولی اگر دندان عاریه در دهان نجس شود بنا بر احتیاط باید آن را آب بكشند.

(مساله 223) اگر غذا لای دندان مانده باشد وداخل دهان خون بیاید چنانچه انسان نداند كه خون به غذا رسیده آن غذا پاك است .

واگر خون به آن برسدبنابراحتیاط نجس می شود.

(مـسـاله 224) مقداری از لبها وپلك چشم كه موقع بستن , روی هم می آید ونیزجایی را كه انسان نمی داند از ظاهر بدن است یا باطن آن , اگر نجس شود بنابراحتیاط واجب باید آب بكشد.

(مـسـاله 225) اگر گرد وخاك نجس به لباس وفرش ومانند اینها بنشیند, چنانچه طوری آنها را تكان دهند كه گرد وخاك نجس از آنها بریزد, پاك می شود.

10 - استبرا حیوان نجاستخوار (مـسـالـه 226) بـول وغـائط حیوانی كه به خوردن نجاست انسان عادت كرده , نجس است .

واگر بـخـواهند پاك شود, باید آن را استبرا كنند - یعنی : تا مدتی كه بعد از آن مدت دیگر نجاستخوار به آن نـگویند, ونگذارند نجاست بخورد وخوراك پاك به آن بدهند - وبنا بر احتیاط مستحب باید شتر نـجـاستخوار را چهل روز وگاو را سی روزوگوسفند را ده روز ومرغابی را هفت یا پنج روز ومرغ خـانگی را سه روز, از خوردن نجاست جلو گیری كنند وغذای پاك به آنها بدهند واگر بعد از این مـدت بـاز هـم نـجـاسـتـخـوار بـه آنـهـا گفته شود واجب است تا مدتی كه بعد ازآن مدت دیگر نجاست خوار به آنها نگویند آنها را از خوردن نجاست جلو گیری نمایند.

11 - غایب شدن مسلمان (مـسـاله 227) اگر بدن یا لباس مسلمان یا چیز دیگری كه مانند ظرف و فرش دراختیار او است نجس شود وآن مسلمان غایب گردد با شش شرط پاك است : اول - آن كه آن مسلمان چیزی كه بدن یا لباسش را نجس كرده , نجس بداند پس اگرمثلا لباسش به عرق جنب از حرام آلوده شود وآن را نجس نداند, بعد از غایب شدن او نمی شود آن لباس را پاك دانست .

دوم - آن كه بداند بدن یا لباسش به چیز نجس رسیده است .

سـوم - آن كه انسان ببیند آن چیز را در كاریكه شرط آن پاكی است استعمال می كندمثلا ببیند با آن لباس نماز می خواند.

چهارم - آن كه آن مسلمان بداند شرط كاری كه با آن چیز انجام می دهد پاكی است ,پس اگر مثلا نـداند كه باید لباس نماز گزار پاك باشد, وبا لباسی كه نجس شده نمازبخواند, نمی شود آن لباس را پاك دانست .

پـنـجم - آن كه انسان احتمال دهد آن مسلمان چیزی را كه نجس شده آب كشیده است پس اگر یـقـیـن داشته باشد كه آب نكشیده , نباید آن چیز را پاك بداند.

و نیز اگرنجس و پاك در نظر آن مسلمان فرق نداشته باشد, پاك دانستن آن چیز محل اشكال است .

ششم - آن كه بنابر احتیاط واجب آن مسلمان بالغ باشد.

(مـسـالـه 228) اگر خود انسان یقین كند كه چیزی كه نجس بوده پاك شده است , یادو عادل به پاك شدن آن خبر دهند, آن چیز پاك است .

و همچنین اگر كسی كه چیزنجس در اختیار او است بگوید آن چیز پاك شده , یا مسلمانی چیز نجس را آب كشیده باشد اگر چه معلوم نباشد درست آب كشیده یا نه , پاك است .

(مساله 229) كسی كه وكیل شده است لباس انسان را آب بكشد, اگر بگوید آب كشیدم وانسان به گفته او اطمینان پیدا كند, آن لباس پاك است .

(مـسـالـه 230) اگـر انسان حالی دارد كه در آب كشیدن چیز نجس یقین پیدا نمی كندمی تواند بگمان اكتفا نماید.